به پایگاه اطلاع رسانی مسجد قاسم ابن الحسن علیه السلام...ملاثانی... خوش آمدید مسجد قاسم ابن الحسن علیه السلام(ملاثانی)
مسجد قاسم ابن الحسن علیه السلام(ملاثانی)
 
با ذکر صلوات وارد شوید
با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود...! خواهرم حجابت . برادرم نگاهت گزارش تصویری مراسم جشن دهه مبارک فجر 4 حرف قشنگ (!) چند دقیقه ؟! حرمت نماز از نظر رسول خدا امام صادق (ع) آقا شرمنده ایم همسری که لقمه ای ... قانون سقوط... نحوه انجام سجده سهو ما کجای قرآنیم؟؟؟ شیطان کیست؟ انشا با موضوع نماز دانلود فیلتر شکن جدید محرم 1392 جملات کوتاه وزیبا در مورد محرم وامام حسین (ع) امام حسين عليه السلام از ديدگاه انديشوران جهان... اعمال دهه اول ماه ذی الحجه گزارش تصویری اردوی زیارتی سیاحتی مشهد مقدس 1392/6/20 دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟ تصاویر جلسه هفتگی ختم و تفسیر قرآن کریم مورخ 1392/6/25 (جزء چهارم) داستان رابطه شیطان با نماز تصاویر جلسه هفتگی ختم و تفسیر قرآن کریم مورخ 1392/6/18 (جزء سوم) ماجرای امید بخش ترین آیه قرآن داستان کوتاه 2 تصاویر مراسم ترویج فرهنگ قرآنی مورخ 1392/5/28 جزء اول می گویند خدا همه جا حاضر است چرا رو به قبله باید نماز خواند؟ شبهای قدر رمضان 1392 به روایت تصویر  حکم وضو گرفتن قبل از وقت نماز علی (ع) در شب 19 رمضان چه اذکاری می گفتند؟ لیالی القدر آتش جهنم را 70بار آب زدند تا که شد گرمای دنیا گزارش تصویری مراسم ختم قرآن کریم در ماه مبارک رمضان حرفهای در گوشی با روزه داران خاطرات شیرین داستان کوتاه احادیثی در باره (عمر آدم) آقا حواست هست؟ چگونه خواب امام زمان (عج) را ببینم؟ سخن یک بزرگ آیت الله فاضل لنکرانی قصابی که گوشتش گوشت مسلمانان است +تصویر(18+) حکایت بهلول و خلیفه گزارش تصویری 2 هرگز... بشتابید ثبت نام شروع شد

ما کجای قرآنیم؟

قرآن

 


می‌گفت : «من کجای قرآنم؟ اگر رطب و یابس، تر و خشکی نیست مگر آنکه ماجرایش در قرآن آمده باشد، پس من کجای کتاب خدایم؟ اصلاً خبری از من هست؟ از من با همه دغدغه‌هایم، امیدها و  آرزوهایم، تنهایی‌هایم، اشک‌های پنهان و خنده های از ته دلم، شب و روزهایم، روزمرگی‌ها و زندگیم. از خود منی که اینجا نشسته هیچ خبری هست اصلاً؟ » می‌گفت کتاب شریف را ورق زده و جایی اسم خودش را ندیده است. راست می‌گفت...

 

 


وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبین

کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسی آن‌ها را نمی‌داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند هیچ برگی (از درختی) نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است و نه هیچ دانه‌ای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [در کتاب علم خدا] ثبت است. سوره مبارکه انعام آیه 59

کتاب‌ها می‌نویسند:

ابوالربیع شامی گوید: از امام صادق علیه‌السلام از گفتار خدای عز و جل پرسیدم: «و هیچ برگی نیفتد مگر آنکه آن را (خدا) بداند، و نه دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و نه تر و نه خشکی هست جز آنکه در نامه بیان‌کننده هست ...» فرمود: مقصود از «برگ» (جنین) سقط (شده) است، و مقصود از «دانه» فرزند است، و «تاریکی‌های زمین» رحم‌ها است، و «تر» مردمان زنده است و «خشک» آنان که جانشان گرفته شده (و مرده‌اند)؛ و همه این‌ها در نزد امامی بیان‌کننده (محفوظ) است (و آن‌ها را می‌داند).1

علامت سوال

 

با تو می‌گویم:  

می‌گفت : «من کجای قرآنم؟ اگر رطب و یابس، تر و خشکی نیست مگر آنکه ماجرایش در قرآن آمده باشد، پس من کجای کتاب خدایم؟ اصلاً خبری از من هست؟ از من با همه دغدغه‌هایم، امیدها و آرزوهایم، تنهایی‌هایم، اشک‌های پنهان و خنده های از ته دلم، شب و روزهایم، روزمرگی‌ها و زندگیم. از خود منی که اینجا نشسته هیچ خبری هست اصلاً؟ » می‌گفت کتاب شریف را ورق زده و جایی اسم خودش را ندیده است. راست می‌گفت. خدا، از ما با اسم‌هایمان در کتابش یاد نکرده است. از رسم ما اما بسیار گفته است. گفته است راهی که ما می‌رویم، به کجا می‌رسد. گفته است این رسم زندگی، ما را به کجا می‌برد. از انتهای راه تک تک ما پرده برداشته است. لابه لای کتابش، یکی شبیه هرکدام از ما را گذاشته و پایان راهش را برایمان تعریف کرده است، تا بدانیم آخرش، آخرمان، چه می‌شود. دغدغه های ما که تازه به دو هزار و چهارده میلادی قدم گذاشته‌ایم یا شبیه دغدغه موسی علیه‌السلام است در ماجرای کشتن مردی از مدین، یا شبیه نگرانی مادر مریم سلام الله علیها است و نذر فرزندش برای خدمت خداوند یا شاید هم شبیه نگرانی فرعون باشد از تولد پسری از بنی اسراییل. امید ما یا شبیه امیدواری یعقوب نبی علیه‌السلام است به بازگشت یوسفش، یا امید حضرت زکریا علیه‌السلام به داشتن یحیی علیه‌السلام ... یا امید نمرود است به قدرتی پوشالی. تنهایی‌های ما سخت‌تر از تنهایی تاریک یونس علیه‌السلام در شکم ماهی و در دل دریا نیست، اشک‌های پنهان ما جگر سوز تر از اندوه یعقوب نبی علیه‌السلام در فراق دردانه‌اش نیست. زخمی که می‌خوریم و طعنی که می‌شنویم، سنگین‌تر از نارواهایی نیست که به ساحت مقدس مریم سلام الله علیها روا داشتند. خدا برای روزهای بیماری ما، ایوب نبی علیه‌السلام را مقابلمان گذاشته است. انتهای ماجرای کسی که بت‌هایش را پیش از شکستن بت‌های شهر، شکست؛ برایمان می‌گوید. فرعون و آسیه را کنار هم قرار می‌دهد، برای نشان دادن پایان کار کسانی که غرق نعمتند. قدرت را هم از آن سلیمان نبی علیه‌السلام قرار می‌دهد و هم خبر از قارون و نمرود و جالوت می‌دهد. هابیل و قابیل را دو برادر و در کنار هم قرار می‌دهد و می‌گوید می‌شود هم خون بود اما متفاوت زندگی کرد. آنقدر میان خود امروزم با شخصیت‌های قرآنی شباهت می‌بینم که گاهی گمان می‌کنم، خدا آینه گذاشته است در کتابش برای همه. تا خودشان، زندگی‌شان و پایان راهشان را ببینند.

 



منتظر نظرات خوب شما هستیم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, توسط محب اهل بیت